یه نفره دو نفره یه نفره دو نفره یه نفره

می شد برای بازی های جام جهانی تو افریقای جنوبی باشم و سر برد برزیل شرط بندی کنم.

یا تو یه بعد از ظهر گرم کف اتاق روی گبه ی مهتاب ٬دراز کش٬ چشم بدوزم به پرده ی آشپزخونه که باد داغ تکونش می ده و هوووم...سکوت رو بو بکشم.  

فکر کنم می شد تو شهر کتاب که همیشه خنکه و بوی خوش کاغذ می ده یک ساعتی ول بچرخم بدون اینکه کسی کاری به کارم داشته باشه.

حتما می شد با یه لیوان شراب خانگی ستو مست کنم و برای بقیه ی مستها آواز بخونم.

اما می شد رو تخت یه نفره ی اتاقم (آه) خوابیده باشم بدون اینکه جای خالی کسی رو کنارم حس کنم. 

و شاید می شد رو تخت دونفره ی اتاقمون خوابیده باشم و جای خالی تو رو کنارم حس نکنم. 

آره لعنتی 

 می شد.

نظرات 4 + ارسال نظر
مهتاب چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:15

می شد این لحظاتی که هردو در این مجازی دنیا هستیم باهم چت کنیم

می شد هیچ وقت بعد از رسوندن سپهر به مهد کودک وارد مدرسه نرجس نشی و بری مدرسه بغلی (ملاصدرا)


اگه میرفتی آفریقا و شرط بندی می کردی من از حسادت می مردم
ه ه ه ه

چی فکر کردی واسه خودت بری بچرخی حال کنی ما هم نگات کنیم
دیگه چی
می گم اگه می رفتی با ایتالیا یی ها عکس می انداختی نه؟
باید بجای من یه ماچ آبدار می کردی

وای کار دارم ولم کن میگم
۶ نفره بگیره دو دست هم بگیر به کارت میاد

چه عکسایی فرستادی حال کردم هوارتا


اون کفشه که سال اول از گناوه خریدی رو چی کار کردی؟

حنا چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 20:20

سامولک......وای خداییش من اگه تنها بودم و مستقل باز هم یه تخت دو نفره میخریدم......راحت میشه غلط زد ........
وقتی شبها میخوام بخوابم ......مثه اون جونوره سید تویه عصره یخبندان میافتام.....عین اون هزار جور میچرخم تا کپه مو بزارم!
آقا حالا یه نفره یا دو نفره؟
آخی واسه تخت تو خونه این آه و کشیدی؟......آخی
..........عزیزم...دوستت دارم....بیاین بابا ...با آرش دست به یکی کن بیارش بحرین...لااقل اختلاف ساعت نداشته باشیم!
دوستت دارم

ممرضا چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:53

سلام
اولأ دیگه از شراب خبری نیست زمینه ی کاری عوض شده
دوم اینکه جای خالیشو رو تخت حس کردن ،مشکوکه نکنه ولش کن بابا الان بازم مهتاب میگه ....

فکر می کنی من کیم؟ پنج‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:55

تو چرا هیچ وقت به من نگفتی از داریوش خوشت میاد یانه؟

زمین دیار غربت است از این ذیار خسته ام
کشیده سرنوشت من به دفترم خط عذاب

دروغین بودم از دیروز مرا از امروز حاشا کن
در این دنیاکه حتی ابر نمی گرید به حال ما
تو هم بگذر از این تنهایی


گل همیشه عاشق
اینجا من خیلی غریبم آخه اینجا کسی عاشق نمی شه!!!!
فک کن اینجا کسی عاشق نمیشه
باورت میشه؟
من اینو به تلخی درک کردم حتی عاشقایی رو دیدم که عشق رو معنی نمی تونشتند بکنند





بگذریم
روز خوش دخترک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد