خارج زندگی کردن آدمها رو عوض می کنه
اون لحظه ای که میای انگار از شیشه ی هواپیما برای خودت دست تکون دادی و خداحافظ٬خودتو می گذاری و می ری.اونم خب بدون تو...الان دیگه گم شده.
حالا از کجا خودمو دوباره پیدا کنم؟ اون رهایی که پاکی کودکی رو هنوز در خود نگاه داشته بود... کجام من؟ تا کجا رفتم؟ تا کجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
طاقت بیار عزیزم میگذزه این دو روزم
تو شاه گل گلایی خاطر خواهته هنوزم
عزیز جون هر وقت بیایی اون اتاق کوچیکمون ماله توئه همیشه یه جایی تو خونمون داری
اون تویی که می مونه و گم میشه رو معمولا میتونی تو محل های قدیمیه توی خاطراتت پیدا کنی، میبینی یه گوشه مچاله شدن منتظر پیدا شدن.
مسئله اینه که هنوزم می خوایش؟
ای بابا عصمت کودکی تو دادی رفت؟
تموم؟
۲۶ سال نگهش داشته بودی که!
رها......
اینجا هم گم میشه آدم..
اینجا هم که از صب دورهخودش میچرخه ...و فکرمکینه و میکنه و میکنه ...و بعد به این نتیجه میرسه که ..ای بابا نه ....بچگیو گم کرده
گم نشده وقتی می بینمش وقتی نشونیشو دارم چه جوری گم بشه خسته ای یه جاگذاشتیش حواست بهش نیست وقتی خستگیت در رفت برش دار نگاش کن حتی یه خطم روش نیوفتاده
سلام ...میمون واسه چی دیگه نمینویسی؟......بنویس دیگه ببینم چی شده...زنده ای یا نه؟!
من بودم!
جگر احتیاج به معرفی نیست!
صفت دلنشین میمون رو فقط تو به کار می بری!!!