کتاب در جستجو رو برداشته بودم که بخونم.گفتم یه موسیقی هم گوش بدم. اول شش تصنیف قدیمی رو گذاشتم. اما نمی شد. همش می خواستم باهاش بخونم و رو جلد کتاب ضرب بگیرم! ریرا رو گذاشتم سطر اول رو که خوندم رفتم تو عالم هپروت! خلاصه به این نتیجه رسیده م که این کتاب در جستجو خودش موسیقی متن داره. وقتی می خونیش نباید هیچ صدایی بیاد یا کسی باهات حرف بزنه یا حواست رو چیزی پرت کنه. (راستی وقتی داشتم دلایل رفتن رو بررسی می کردم به این موضوع هم فکر می کردم اما مطرحش نکردم چون مامان بابام فکر می کردن من علاوه بر لوس و قدر نشناس و بد اخلاق و اینا بودن خل و چل هم هستم!)
دلم نقاشی های بزرگ می خواد با رنگ های آبی و نارنجی غروب
دلم یه ساز می خواد که بزنه سوزناک من باش بخونم سوزناک تو باش برقصی خوشحال من نگات کنم بخندم سوزناک ب ل ند و سوزناک
سلام
بخون عزیزم بخونو نعره بزن دلت باز میشه
راستی دلم واسه صدات تنگ شده آماده باش اومدی کلی واسمون بخونی