دو کلمه با خدا

خدا جونم

کجایی خدا؟

تو نمازم نمی بینمت. فقط اون آخر وقتی تسبیح رو تو دستم فشار می دم و چشم هامو می بندم... اون موقع که صدات می کنم٬ یه نیم نگاهی می اندازی.

 پس من از این به بعد فقط آخرش رو می خونم که زودتر بیای.

می دونی

خیلی وقته که دلم می خواد سرم رو بذارم رو پات و راحت گریه کنم.

می خوام بهم بگی که چرا یادم ندادی بلند گریه کنم؟ بلند بخندم؟ چرا نمی تونم داد بزنم ٬فریاد بکشم؟ کاش یادم می دادی... دارم به درون خودم بدجوری عادت می کنم... کمکم کن که رها باشم از خودم . کمکم کن که با همه باشم

 با همه ی دنیا.

نظرات 3 + ارسال نظر
گواش پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 18:59

رهای عزیزم چی شده؟ امیدوارم زود رو به راه شی رفیق...
سال نو مبارک.

مهتاب شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 http://www.dotiraz.blogfa.com

سلام
گریه کن بلند گریه کن همیشه تو این شرایط جواب می ده
گریه کن تا خالی بشی
بعد می بینی که خدا داره سرتو نوازش می کنه و آرومت می کنه امتحان کن
یه بار گریه کنی یاد می گیری

هانیه سه‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:58

آخرش رو بخون
فقط اخرش رو بخون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد