یه خونه سوت و کور

یه ظرف غذای نیم خورده

یه دختر اخمو که نمی دونه از چی دلخوره!

این منم که تو خونمون تنهام. ولو شدم جلوی تلوزیون. (من که از تلوزیون متنفرم!!!) و این بیشتر اعصابمو خورد می کنه.

یه نفر رو می شناختم که تنها زندگی می کرد. دوستی کوتاهی داشتیم. علت خیلی از رفتار هاش رو نمی دونستم. اما حالا می فهمم چرا...حالا درکش می کنم... آدم ها نباید مدت زیادی تنها باشن چون بی برنامه می شن، تنبل می شن، بی حوصله می شن.

 من دیگه نمی خوام تنها زندگی کنم. اصلن نمی خوام تجربه اش کنم. خونه وقتی معنی داره که یه خونواده توش باشه وگرنه با یه انباری فرقی نمی کنه. نظرم عوض شده: من دیگه نمی خوام تنها باشم.

 

PS: دوست بسیار عزیزم حتما الان خیلی خوشحال می شه که من به این نتیجه رسیده ام!!!

 

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 00:12 http://bito-hargez.blogsky.com

از تنهایی مگریز
به تنهایی مگریز
گهگاه آنرا بجوی و تامل کن و به آرامش خاطر مجالی ده

شاد باشی

آیدا شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 00:12 http://zeytoonparvardeh.blogsky.com

رها فکر کنم تو شدی تنها در خانه ی ۴ ! خوبه . منم بعضی وقتا دوست دارم تنها باشم . بعدش وقتیم کسی نیست دوست ندارم تنها باشم. تنهایی آدمو دیوونه میکنه !‌

behshad ( booter ) yahoo 7.5 شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:07 http://www.booter-rasht.blogsky.com

salam dost aziz va Gol khobi wblaget ghashang bood va jaleb tonesty be man sar bezan va az barname haye yaho 7 final be khosos Boot DC Buzz Estefadeh kon va be dostanet moarefy kon montazeret hastam khosh hal shodam behshad bye

امیر دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 22:03

شعر تنهایی خونه دیگه خوندن نداره
وقتی همخونه نداری خونه موندن نداره ،
گرد تنهایی گرفته دیگه این خونه ی غمگین
روزا همرنگ چشات مثل شب ساکت و سنگین،
شیشه ی آینه شکسته رو تن سنگین طاقچه
تپلی چشماش و بسته گلا پژمرده تو باغچه،
.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد